پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابی
پندهايي از حاج محمّد اسماعيل دولابی (رحمة الله عليه)
1. هر وقت در زندگیات گیري پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟
هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ي یار است.
2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،
نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛
کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدي برسان.
اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3. اگر غلام خانهزادي پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن،
روزي غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟
این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند.
بعد از عمري روزي خدا را خوردن، جا ندارد براي روزي فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست.
غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست،
پس چه غصه اي؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
+ نوشته شده در جمعه نهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 19:18 توسط sarbaz
|